کانون ثقلین

کانون ثقلین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری

طبقه بندی موضوعی

نمایشگاه مجازی «عمود 1452»

پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۰۱ ق.ظ


برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب بروید .

برای دیدن بزرگتر تصاویر روی آنها کلیک کنید .


عمود 1452 چیست ؟




زائر همیشه بعد نجف کربلا رود...

قرار حرکت از نجف  است

مردم عراق مقیدند  در مسیر تا کربلا ، به نجف وارد می شوند شبی را در کنار حرم امیرالمومنین علیه السلام می مانند و باز حرکت به سمت کربلا را ادامه می دهند...

هبت الله



 

مقداری از نجف خارج می شوی و در جاده ی اصلی که وارد می شوی عمود ها شروع می شود

هر عمود یعنی یک گام به کربلا نزدیک تر

عمود یک،  اول جاده نجف کربلاست

اول دلتنگی هایت

اول عاشقی هایت...

هبت الله



 

   

راه تا کربلا زیاد است از همان ابتدا ترس و اضطراب در  دل وارد داری  اما وقتی زنان شیعه ی عراقی را می بینی که تنها گام در مسیر حسین نهاده اند مصمم به حرکت می شوی

هبت الله



 


  

آغاز  راه است و دوس دارم از همین آغاز دوربینم را روی هر سوژه ای نگاه دارم و لحظه ها را ثبت کنم

دخترکی که در کناره ی راه منتظر اقوام  جامانده  خود است

هبت الله



 


ابتدای صبح  بیشتر افراد در حال آماده سازی بساط چای برای پذیرایی  صبحانه  می باشند

محمد حسین



 


    

مهم نیست که گروه و هیئتی دارند یا نه

مهم آن است که برای یاری زینب و لبیک به ندای هل من ناصر حسین راهی بیابان ها شده اند

سجاد  از نجف پا در مسیر گذاشته و با گام های کوچکش یاری حسین می کند

و دیگری  با اصرار زائران به گرفتن نذری خانواده اش

هبت الله

 




  

چای شیرین عراقی در فاصله های کوتاه آماده ترین و در دسترس ترین تغذیه برای تجدید قوا در بین راه است

و چه حلاوت و شیرینی دارد نوشیدن چای غلیظ عراقی از دستان خسته اما با محبتشان

هبت الله

 



 


هوس قهوه هم کنی

این جا برایت مهیاست

حسین از میهمانش بهترین پذیرایی را می کند

راه زیاد است و خستگی و بی حالی جزء جدایی ناپذیر سفر

محمد حسین







بین راه مردمانی حتی با چند دانه خرما تو را میهمان می کنند تا اسمشان در دفتر خدمتگزاران زائران اربعین ثبت شود

محمد حسین

 





مهم نیست منصب و شغلت چیست

مهم آن است که می خواهی لبان خشک این زائران که صدها کیلومتر را به شوق وصال پیاده پیموده اند سیراب کنی

آب ، مهریه ی زهرا گواراترین نوشیدنی این مسیر است

آب می نوشی و یاد لبان تشنه ی دختران خردسال کاروان کربلا دلت را آتش می زند...

هبت الله

 



 

پیر و جوان

با حجاب های مختلف راه پیش گرفته اند تا با قدم هایشان، با حجابشان، یاری گام های خسته ی زینب را کنند تا کرب و بلا

هبت الله



 



مسیر پر است از صدای چرخ های کالسکه هایی که کودکان را تا حرم می برند

محمد حسین







کودکانی که پاهای کوچکشان از طولانی بودن راه خسته می شود و بهترین مرکبشان می شود  شانه های پدرانشان که آن ها را با عشق و مهر تا کربلا می برند

محمد حسین



 



فرزندانی که همراه پدر و مادرانشان الفبای عشق به حسین را فرا می گیرند گام به گام تا کربلا

هبت الله



 




جای جای مسیر عطر حسین است و اشک هایی که حتی با صحنه سازی واقعه ی روز دهم جاری می شود

محمد حسین

 






و روحانی ایرانی که مانند صدها هموطن دیگرش مسیر تا کربلا را با  پای برهنه  میرود تا سلام مردمان دیار  پارس را  به کربلا  برساند

محمد حسین

 






این سفر گاه تک نفریست و گاه خانواده ای به شوق زیارت اربعین با هم همراه شده و گام در مسیر می نهند و جاده جاده می پیمایند تا به کربلا برسند

هبت الله



 

 

فرقی ندارد زائران را با چه پذیرایی می کنی

مهم آن است که به قول خودشان حلال ترین مالشان را جمع می کنند تا اربعین از زائران پذیرایی کنند حتی با لیوان آبی...

محمد حسین





گاه صحنه هایی بدیع در مسیر می بینی

میزهای بلند و طولانی که بر روی آن جام هایی برای نوشیدن قهوه قرار دارد جام هایی که  در زیباترین و بهترین کافی شاپ های جهان هم نمی توانی نمونه اش را بیابی

هبت الله



 

 

مسیر طولانی بوده و حرکت پیاده عضلات پا را منقبض می کند و ادامه ی مسیر گاه سخت و دشوار

در بین راه به جوانانی  برخورد می کنی که با  اصرار،  تو را میهمان فرش و  زیرانداز  فرسوده و مندرس خود       می کنند تا کمی از خستگی راهت بکاهند

دقایقی که آرامشش تا مدت ها همراه لحظه هایت خواهد بود

هبت الله

 







کوچکند اما حضورشان  صفای  لحظه های پیاده روی اربعین است

نگاه های معصوم و گاه خنده های زیرکانه شان به دوربینت  استراحتیست برای چشمان خسته در  ویزور دوربین

محمد حسین



 




و مرد میانسالی که با اصرار ما را میهمان لبخند مهربانانه اش و چای سرد اما دلچسب بین راه میکند

محمد حسین

 





صدای خش خش آزار دهنده ای  از پشت سر حواسم را به خود جلب  می کند

کودکی که برادرش را برای یاری پدرش روی جعبه ای نشانده و با سختی و مشقت او را با خود می کشد

هبت الله



 



این عکس مدت هاست ذهنم را قفل کرده

هیچ جمله ای را برای بیان این لحظه تاب و توان نیست...

هبت الله



 

 

یکی چای و یکی غذا می دهد

و یکی همه ی دلخوشی اش گل مالی کردن لباس و صورت عزادارن حسینی است

محمد حسین





برای مرد و زن محل های استراحت در نظر گرفته اند تا خستگی راه را  برای ساعتی به آرامش تبدیل کنند و ادامه ی راه تا کربلا

محمد حسین



 




غروب که می شود هوا کم کم رو به سردی می رود

زائران لباس های گرم خود را از کوله ها در میارند و تا حوالی تاریکی شب راه را می پیمایند

هبت الله

 




و این آخرین قسمت سفر بود. اگر  اجری در دلشکستن و اشک ریختن شما با دیدن این تصاویر بوده

ثوابش تقدیم به همه ی دختران و پسران غیور شیعه ی بحرینی که هر روز به فجیع ترین وضع در سکوت خبری به شهادت  می رسند

محمد حسین



با تشکر ویژه از آقایان هبت الله کریمی و محمد حسین فاضل هرندی

 

 


  • کانون ثقلین

نظرات (۳)

  • احمد کریمی
  • سلام. به زودی ان شاءالله راهی هستم و نائب الزیاره همه شیعیان جهان...به این نیت می روم که ثواب زیارتم برای همه عاشقان امام مظلوم باشد حتی همه آنها که مرگ آنها را از زمین جدا کرده است...

    نیت زیارت کنید...
    پاسخ:
    خوش به حالتان !
    نائب الزیاره همه عاشقان اباعبدالله علیه السلام باشید . حتی با یک سلام ، روز اربعین.
    یا علی
    زوار آقا اباعبدالله الحسین(ع) التماس دعا دارم
    منم اربعین امسال رفتم، متنهای بالا اشکمو درآورد، انشالله قسمت همه بشه.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">